رسته‌ها
زندگی خواب ها
امتیاز دهید
5 / 4.6
با 745 رای
نویسنده:
امتیاز دهید
5 / 4.6
با 745 رای
زندگی خواب‌ها نام دومین کتاب از هشت کتاب (مجموعه اشعار) سهراب سپهری است، که چاپ اول آن در سال ۱۳۳۲ منتشر شد.

کتاب زندگی خواب‌ها شامل اشعار زیر است (به ترتیبی که در کتاب آمده‌):
خواب تلخ / فانوس خیس / جهنم سرگردان / یادبود / پرده / گل کاشی / مرز گمشده / پاداش / لولوی شیشه‌ها / لحظه گمشده / باغی در صدا / مرغ افسانه / نیلوفر / برخورد / سفر / بی پاسخ
بیشتر
اطلاعات نسخه الکترونیکی
تعداد صفحات:
38
فرمت:
PDF
آپلود شده توسط:
Reza
Reza
1386/07/19

کتاب‌های مرتبط

واژه‌های مسری
واژه‌های مسری
5 امتیاز
از 2 رای
سنگ و شبنم
سنگ و شبنم
4.4 امتیاز
از 257 رای
زوایا و مدارات
زوایا و مدارات
4.2 امتیاز
از 163 رای
پیکر عریان واژگان
پیکر عریان واژگان
3 امتیاز
از 1 رای
برای درج دیدگاه لطفاً به حساب کاربری خود وارد شوید.

دیدگاه‌های کتاب الکترونیکی زندگی خواب ها

تعداد دیدگاه‌ها:
14
\"باغی در صدا\"
در باغی رها شده بودم.
نوری بیرنگ و سبک بر من می وزید.
آیا من خود بدین باغ آمده بودم
و یا باغ اطراف مرا پر کرده بود؟
هوای باغ از من می گذشت
و شاخ و برگش در وجودم می لغزید.
آیا این باغ
سایه روحی نبود
که لحظه ای بر مرداب زندگی خم شده بود؟
ناگهان صدایی باغ را در خود جای داد،
صدایی که به هیچ شباهت داشت.
گویی عطری خودش را در آیینه تماشا می کرد.
همیشه از روزنه ای ناپیدا
این صدا در تاریکی زندگی ام رها شده بود.
سرچشمه صدا گم بود:
من ناگاه آمده بودم.
خستگی در من نبود:
راهی پیموده نشد.
آیا پیش از این زندگی ام فضایی دیگر داشت؟
ناگهان رنگی دمید:
پیکری روی علف ها افتاده بود.
انسانی که شباهت دوری با خود داشت.
باغ در ته چشمانش بود
و جا پای صدا همراه تپش هایش.
زندگی اش آهسته بود.
وجودش بیخبری شفافم را آشفته بود.
وزشی برخاست
دریچه ای بر خیرگی ام گشود:
روشنی تندی به باغ آمد.
باغ می پژمرد
و من به درون دریچه رها می شدم.
شب را نوشیده ام
و بر این شاخه های شکسته می گریم
مرا تنها گذار
ای چشم تبدار سرگردان
مرا با رنج بودن تنها گذار
مگذار خواب وجودم را پر پر کنم
مگذار ازبالش تاریک تنهایی سر بر دارم
و به دامن بی تار و پود رویا ها بیاویزم
سپیدی های فریب
روی ستون های بی سایه رجز می خوانند
طلسم شکسته خوابم را بنگر
بیهوده به زنجیر مروارید چشم آویخته
او را بگو
تپش جهنمی مست
او را بگو : نسیم سیاه
چشمانت را نوشیده ام
نوشیده ام که پیوسته بی آرامم
جهنم سرگردان مرا تنها گذار
چه رویاها که پاره شد!
و چه نزدیک ها که دور نرفت!
و من بر رشته صدایی ره سپردم
که پایانش در تو بود.
واقعا که سهراب شاعر بزرگی بود.من از خوندن شعراش لذت میبرم
اگه میشه نامه های سهراب رو هم بگذارید
زندگی خواب ها
عضو نیستید؟
ثبت نام در کتابناک